|
سه شنبه 17 مرداد 1391برچسب:, :: 18:53 :: نويسنده : نسیم _طهورا
شاید دیگر ندینت تار و پودم را به هم نریزد اما باز هم چیزی در قلبم فریاد می شود کلمه به کلمه صدا می شوم که تو را... این خاطره ی دختری ست که از تلخی قهوه بیزار است اما روز هایش طعم قهوه می دهند تلخ تلخ و در هجوم خاطره ها تمام وجودش سکوت می شود که یادش نرود که تو را یادش نرود... نظرات شما عزیزان: عاشق تنها
ساعت18:01---21 مرداد 1391
اینجوری نگام نکن دردو تو چشام نکن
اینجوری نگام نکن با نگات صدام نکن اینطوری نزن به شیشه دلم میشکنه یا اگه میشکنیش تو اینطوری رهام نکن اینجوری نگام نکن با نگات صدام نکن اینجوری نگام نکن دردو تو چشام نکن من اسیر عشق پاکم واسه تو ذره ای خاکم اگه جونمو بگیری واسه تو بازم هلاکم پر زدم تا عشق پاکو توی چشمای تو دیدم جمله دوست دارم رو از لبای تو شنیدم اینطوری نگام نکن دردو تو چشام نکن اینطوری نگام نکن با نگات صدام نکن
|