|
چهار شنبه 8 شهريور 1391برچسب:, :: 13:13 :: نويسنده : نسیم _طهورا
تو را ها کردم ، اسم زیبای تو را با نفسم جا کردم ، شیشه بدجور دلش ابری و بارانی شد ، شیشه را یک شبه تبدیل به دریا کردم ، با سر انگشت کشیدم به دلش عکس زیبای تو را ، عکس زیبای تو را سیر تماشا کردم .
چشـــم های بســـته ی تـــورو ، بــا بــوســـه بــازش می کنـــم قــلــب شــکســته ی تــورو ، خـودم نــوازش می کـنــم نمی زارم تنگ غروب ، دلت بگیره از کسی تــا وقــتی من کنــارتـم ، بـه هــر چــی می خــوای می رســـی خودم بغل می گیرمت ، پر می شم از عطر تنت کاشکی تو هم بفهمی که ، می میرم از نبودنت خــودم بــه جــای تــو شـــب هــا ، بــهونـه هــات و می شـــمرم جای تو گریه می کنم ، جای تو غصه می خورم هرچی که دوست داری بگو ، حرف های قلبت رو بزن دل خــــوشـــی هــــات مــــــال خـــودت ، درد دلـــــت بـــــرای من من واسه ی داشتن تو، قید یه دنیا رو زدم کاشکی ازم چیزی بخوای ، تا به تو دنیام و بدم هــــر چـــی کـــه دوســــــــت داری بـگـــو ، حــرفای قلــــب و بــــزن من واسه ی داشتن تو ، قید یه دنیا رو زدم دوســــــــــــــــــــــــــــــــتـــدارم عشــــــــــــــــــــــــــــــــــــــقم
سه شنبه 17 مرداد 1391برچسب:, :: 18:53 :: نويسنده : نسیم _طهورا
شاید دیگر ندینت تار و پودم را به هم نریزد اما باز هم چیزی در قلبم فریاد می شود کلمه به کلمه صدا می شوم که تو را... این خاطره ی دختری ست که از تلخی قهوه بیزار است اما روز هایش طعم قهوه می دهند تلخ تلخ و در هجوم خاطره ها تمام وجودش سکوت می شود که یادش نرود که تو را یادش نرود...
شنبه 14 مرداد 1391برچسب:, :: 21:34 :: نويسنده : نسیم _طهورا
بی رحمانه از این پاییز دورم و آن را از خاطر برده ام. آنقدر که دیگه نه طلا پوش شدن زمین به چشم ام می آید و نه قارقار کلاغ هایی که بوی برف آینده سر مست شان کرده. خیلی وقت است نه به بالا نگاه میکنم و نه جلوی پایم را میبینم. تنها به دور دست خیره ام که میدانم سرابی بیش نیست. لطفا یادم بینداز که پاییز همین روز ها ترک ام می کنند.
شنبه 14 مرداد 1391برچسب:, :: 21:24 :: نويسنده : نسیم _طهورا
زیر درختان برک پوش که مهمان پاییزندقدم می زنم. صدای خش خش شان مرا به دیروز بز میگرداند ومن سر گردان و حیران به یاد مادر بزرگم می افتم . خاکش صدا نبرد که می گفت آرزویی که میدانی دست نیافتنی است فراموش کن . و من حسرت برگشتن به روز های گمشده ی دیروز را از دل بیرون می اندازم.
پنج شنبه 12 مرداد 1391برچسب:, :: 19:43 :: نويسنده : نسیم _طهورا
مرگ از زندگی پرسید چرا من تلخم و تو شیرین؟ زندگی در جواب گفت چون من دروغ هستم و تو حقیقت.
سه شنبه 10 مرداد 1391برچسب:, :: 19:31 :: نويسنده : نسیم _طهورا
دوستت دارم نه به خاطر شخصیت تو بلکه برای شخصیتی که هنگام با تو بودن پیدل میکنم.
هیچ کس لیاقت اشک های تو را ندارد و کسی که چنین لیاقتی داشته باشد باعث اشک ریختن تو نمی شود.
دوست واقعی تو کسی است دست های تو را بگیرد ولی قلب تو را لمس کند.
بد ترین شکل دلتنگی برای کسی ان است که در کنار او باشی ولی بدانی هرگز به او نخواهی رسید.
تو ممکن است در تمام دنیا یک نفر باشی ولی برای من همه ی دنیا هستی.
به چیزی که گذشت غم مخور به چیزی که پس از ان خواهد امد لبخند بزن.
دوستت دارم نه بخاطر این که تو هم مرا دوست داری بلکه برای این که دلم میگوید دوستت دارد. عاشقت هستم نه بخاطر این که به من عشق می ورزی چون قلبم به تو عشق می ورزد.
مثل قطار از ریل پیروی نکن مثل کشی باش که عظمت دریا زیر پایت باشد.
تا به قله ی عشق صعود نکنی دامنه ی دوست داشتن را زیر پایت نخواهی دید.
قرارمون این نبود قرار بود برای بر قراری یکدیگر بکوشیم نه برای بی قراری. حالا که از من دوری بد جوری بی قرارتم.
پنج شنبه 29 تير 1391برچسب:, :: 20:49 :: نويسنده : نسیم _طهورا
خرابتیم ولی نذار هرکی از کنارم رد میشه بگه این خراب شده مال کیه؟
پنج شنبه 29 تير 1391برچسب:, :: 20:19 :: نويسنده : نسیم _طهورا
زندگی"باغی "است که با عشق "باقی "است "مشغول دل "باش نه "دل مشغول " بیشتر "غصه های ما "از "قصه های خیالی ماست" پس بدان اگر "فرهاد باشی همه چیز "شیرین" است خرابتیم ولی نذار هر کی از کنارم ری میشه بگه این خراب شده مال کیه؟
پنج شنبه 29 تير 1391برچسب:, :: 20:9 :: نويسنده : نسیم _طهورا
توسیب کدوم درخت پرتقالی که هر دانه ی انارت به سرخی گیلاس های درخت موز است؟
پنج شنبه 29 تير 1391برچسب:, :: 20:0 :: نويسنده : نسیم _طهورا
کاش میشد همدلی را قاب کرد ساکنین شهر غم را خواب کرد کاش یشد نور چشمان تو را جانشین تابش مهتاب کرد
پنج شنبه 29 تير 1391برچسب:, :: 16:40 :: نويسنده : نسیم _طهورا
مائده خانم که نظر داده بودی عکس بذارید((این هم عکس)
))
پنج شنبه 29 تير 1391برچسب:, :: 16:21 :: نويسنده : نسیم _طهورا
در مهربانی همچون باران باش که در ترنمش"علف هرز" و "گل سرخ"یکیست چه کنم دست خودم نیست که دعایت نکنم خواستی گل نشوی تا به تو عادت نکنم
پنج شنبه 29 تير 1391برچسب:, :: 15:37 :: نويسنده : نسیم _طهورا
لوتیان را مرام است و عاشقان را کلام و تو در یک کلام عند مرامی با مرام
پنج شنبه 29 تير 1391برچسب:, :: 15:37 :: نويسنده : نسیم _طهورا
دل ادما مثل یه جزیره ی دور افتاده است اینکه کی واسه اولین بار پا به جزیره بزاره مهم نیست .مهم اون کسیه که هیچ وقت این جزیره رو ترک نکنه
طبق گذارش هوا شناسی :دل ما با نفوذ بادهای خاطره انگیز بد جوری هواتو کرده(تقدیم به دختر خالم نسیم)
چون غروب خیلی قشنگه تو خودت خود غروبی . چی بگم قحطی واژه است هدچی هستی خیلی خوبی ساعت چیست ؟ اختراع غریبی است که جای خالیت را به رخ دل تنگی هایم میکشد
سه شنبه 27 تير 1398برچسب:, :: 13:47 :: نويسنده : نسیم _طهورا
نظر بديد . تو را خدا نظر بديد چيزي ازتون كم نميشه نظر بديد تو رو خدااااااااااااااا راستي شما هم آدرس وب هاتون را بديد ما هم ميايم نظر ميديم عزيزان. اگه نظر ندید خیلییییی نامردید خوش آمدید ولی زیر قولتون نزنید ها
سه شنبه 27 تير 1391برچسب:, :: 13:16 :: نويسنده : نسیم _طهورا
دوست دارم تو سيب باشي و من چاقو پوستت را بكنم ميدوني چرا؟چون چاقو بخواد پوست سيب را بكنه بايد همش دورش بگرده.
دونفر كه خيلي همديگه را دوست داشتن و يه لحظه هم نميتونستن از هم جدا باشن با خواندن يك جمله ي معروف از هم جدا شدن تا يكديگر را امتحان كنن و هر كدام در انتظار ديگري همديگر را نديدن چون هر دو به صورت اتفاقي به جمله ي معروف شكسپير برخوردند (( عشقت را رها كن اگر خودش برگشت مال توست اما اگر بر نگشت از قبل هم مال تو نبوده)).
هرگز نديدم بر لبي لبخند زيباي تو را هرگز نميگيرد كسي در قلب من جاي تورا.
بزرگترين اقيانوس دنيا آرام پس آرام باش تا بزرگترين باشي.
خدايا آن كه در تنها ترين تنهايي ام تنهاي تنهايم گذاشت اي خدا در بدترين تنهايي اش تنهاي تنهايش نذار.
زندگي با صدا شروع ميشه و بي صدا تموم ميشه.عشق با ترس شروع ميشه و با اشك تموم ميشه.دوستي هرجايي ميتونه شروع بشه اما هيچ جا تموم نميشه.
كاش ميشد اشك را تهديد كرد/لبخند را تمديد كرد /كاش ميشد از ميان لحظه ها/ لحظه ي ديدار را نزديك كرد.
زندگي قدم زدن تو پياده روي عشق به سمت مرگ است.
يارب اي كاش آشنايي ها نبود تا به دنبالش جدايي ها نبود يا نميگشتيم ما آشنا يا نميگشتيم ما از هم جدا.
سه شنبه 27 تير 1391برچسب:, :: 13:8 :: نويسنده : نسیم _طهورا
دوستت دارم كمتر از خدا و بيشتر از خودم چون به خدا ايمان دارم و به تو احتياج.
نور دليل تاريكي بود و سكوت دليل خلوت تنها عشق بي دليل بود كه تو دليل آن شدي.
فقط كسي معني دلتنگي را درك ميكنه كه طعم وابستگي را چشيده باشه پس هيچ وقت به كسي وابسته نشو كه سر انجام آن دلتنگيست.
خداوند به سه طريق به دعا ها جواب ميده. او ميگويد آري و آنچه ميخواهي به تو ميدهد. او ميگويد نه و چيز بهتري به تو ميدهد. او ميگويد صبر كن و بهترين را به تو ميدهد.
یک شنبه 28 خرداد 1391برچسب:, :: 18:20 :: نويسنده : نسیم _طهورا
درسته خندیدن مردن هیچ ربطی به هم نداره ولی تو بخند تا من برات بمیرممی دونم که
میدونم که میدونی که میدونه که میدونیم که میدونید که میدونند پس بیا بدونیم همیشه باهم دوست میمونیم
اگه گفتی love یعنی چی؟ l:لنکه نداری o:عمر منیv:وجودمیe:انتهای معرفتی
یک شنبه 28 خرداد 1391برچسب:, :: 18:5 :: نويسنده : نسیم _طهورا
یکی بود ...... یکی نبود..... وقتی این یکی بود ........ اون یکی نبود..... وقتی اون یکی بود..... این یکی نبود...... مهم نیست که کی بود یا کی نبود...... ولی حیف که این یکی با اون یکی نبود......
یک شنبه 28 خرداد 1391برچسب:, :: 17:54 :: نويسنده : نسیم _طهورا
زندگی عشق است و عشق افسانه نیست آنکه عشق را آفرید دیوانه نیست زندگی چیست ؟ اقیانوس؟ اولش عشق و آخرش افسوس؟ یادمان باشد نگاه "زاده ی" علاقه است
یک شنبه 27 فروردين 1391برچسب:, :: 20:26 :: نويسنده : نسیم _طهورا
مي آيد و رويت را مي شويد
رويي كه بر گونه هايش اشك جاري است
مي آيد و صورتت را بوسه باران ميكند
صورتي كه از اندوه زيبايي اش را از دست داده
مي آيد و قلبت را پر ز نور ميكند
مي آيد و نگاهت در نگاهش آرام ميگيرد
مي آيد و آنگاه پنجره ي انتظار از زندگي محو خواهد شد
او مي آيد و موهاي پريشانت را شانه ميكند
او مي آيد و گل هاي پژمرده را آب ميدهد
باغچه را زنده مي كند و بر صورتت آب مي پاشد
آبي زلال و صاف
او مي آيد و بالاخره لغت انتظار از لغت نامه ها پاك مي شود
چهار شنبه 23 فروردين 1391برچسب:, :: 20:37 :: نويسنده : نسیم _طهورا
آسمون بغض كرده امشب دوباره
اون ميخواد فقط يه بار گريه كنه نمي تونه
آسمون من اين پايين نشستم و بغض تو صدات را احساس ميكنم
آسمون غصه هامون يكي شده
آسمون اشك چشمام جاري شده
آسمون بغض تو بشكن و آبي شو
آسمون گريه كن و خالي شو
آسمون ما فاصله داريم با هم اما ميتونستيم باشيم كنار هم
آسمون نگذار و از پيشم نرو آسمون رازم را به كسي نگو
شنبه 12 فروردين 1391برچسب:, :: 20:27 :: نويسنده : نسیم _طهورا
در آتش رهایم ، خدا شاهد است !
پنج شنبه 10 فروردين 1391برچسب:, :: 21:0 :: نويسنده : نسیم _طهورا
با يكي بود يكي نبود شروع شد اين قصه/با يكي ماند و يكي نماند تمام شد /يكي من بودم يا تو؟!/مهم نيست مهم قصه اين است كه تمام شد
نميدانم چرا ؟ چشمانم... گاهي بي اختيار خيس ميشوند ميگويند حساسيت فصلي است آري من به فصل اين دنياي بي تو حساسم
من نه عاشق نه محتاج نگاهي كه بلغزد بر من من خودم هستم و يك حس غريب كه به صد عشق و هوس مي ارزد من نه عاشق هستم ونه دلداده به گيسو ي بلند نه آلوده به افكار پليد من به دنبال نگاهي هستم كه مرا از پس ديوانگي ام ميفهمد ((غريبه)) دوستان من مثل گندمند يعني يك دنيا بركت نعمت نبود نشان قحطي و گرسنگي است و من چه خوش بختم كه زردي خوشه هايگندم در اطرافم موج ميزند مهرباني هايت را قدر مي دانم و آن را در سيلوي جان نگه داري خواهم كرد امروز زيبا ترين و با ارزش ترين هديه را از يك دوست دريافت كردم
پنج شنبه 10 فروردين 1391برچسب:, :: 18:25 :: نويسنده : نسیم _طهورا
***************
شاهزاده ي عشقي كه غلامت شده ام/پا بند تو و اسير دامت شده ام گويند كه كبوتري وفا دار تر از طوقي نيست/ طوقي صفتم جلد مرامت شده ام *************** گفت مجنون گر همه روي زمين هر زمان بر من كنندي آفرين من نخواهم آفرين هيچ كسمدح من دشنام ليلي با دو بس *************** روز ها از سقف لحظه هايم از ياد تو مي چكد اگر باران نبارد از اين خانه ميروم ***************
دوست خوب پادشاه بی تاج و تختیست که بر دل حکومت میکند ، سلام پادشاه ! ***************
زمستان است و هوا پر شده از دوستت دارم هایی که به بادها سپرده ام ، کاش پنجره ات باز باشد .
یادم باشد وقتی آمدی راز بزرگی را به تو بگویم ، اینکه در نبودنت آسمان آبی نیست .
آرزو دارم بهاران مال تو / شاخه های یاس خندان مال تو / ساده بودن های باران مال تو / آن خداوندی که دنیا آفرید ، تا ابد همراه و پشتیبان تو .
پنج شنبه 10 فروردين 1391برچسب:, :: 18:25 :: نويسنده : نسیم _طهورا
***************
شاهزاده ي عشقي كه غلامت شده ام/پا بند تو و اسير دامت شده ام گويند كه كبوتري وفا دار تر از طوقي نيست/ طوقي صفتم جلد مرامت شده ام *************** گفت مجنون گر همه روي زمين هر زمان بر من كنندي آفرين من نخواهم آفرين هيچ كسمدح من دشنام ليلي با دو بس *************** روز ها از سقف لحظه هايم از ياد تو مي چكد اگر باران نبارد از اين خانه ميروم ***************
دوست خوب پادشاه بی تاج و تختیست که بر دل حکومت میکند ، سلام پادشاه !
آرزو دارم بهاران مال تو / شاخه های یاس خندان مال تو / ساده بودن های باران مال تو / آن خداوندی که دنیا آفرید ، تا ابد همراه و پشتیبان تو .
زمستان است و هوا پر شده از دوستت دارم هایی که به بادها سپرده ام ، کاش پنجره ات باز باشد .
*************** یادم باشد وقتی آمدی راز بزرگی را به تو بگویم ، اینکه در نبودنت آسمان آبی نیست .
***************
پنج شنبه 10 فروردين 1391برچسب:, :: 12:52 :: نويسنده : نسیم _طهورا
به نام خدايي كه عاشقان را آفريد هميشه به مانع برخورد مي كنم نميدانم چه كنم ولي اين را ميدانم كه نبايد به خدا بگويم كه يك مشكل بزرگ دارم بايد به مشكل بگويم كه يك خداي بزرگ دارم خداي من كمكم كن تا بتوانم اين مانع هاي بلند را رد كنممن عاشقم خدايا اگر به من كمك نميكني به ديگران كمك كن تا عاشق نباشند دوست بدارند
اگر مثل اشك تو چشمام جمع بشي واسه ي داشتنت هيچ وقت گريه نميكنم ماهي را هروقت از آب بگيري جونش فدا ميشه حالا من ماهي ام و تو آبي فدات بشم الهي
قدر هزار تا آب نبات بخاطر رنگ لبات از راه دور يه بوس برات
تو پادشاه عشقي ومن شدم گداي تو تو بخواه از من من ميشم فداي تو روز ها مثل باد از كنار ما رد ميشوند وما آن ها را از دست ميدهيم هيچ وقت از وقت خود درست استفاده نميكنيم
عشق يعني ترس از دست دادن تو
پنج شنبه 10 فروردين 1391برچسب:, :: 12:36 :: نويسنده : نسیم _طهورا
چه سخت است اين روز جدايي چه سخت است اين شراب بي وفايي خوشا آن روز كه كرديم آشنايي نكرديم فكر اين روز جدايي
سلام سلام عروسك ***به عشق من نكن شك***بوسه ي گرم كوچك به همراه يه چشمك*** تقديم به تو عشق تك سال ها سالها منتظر تو نشسته بودم تا بتوانم بالاخره تو را ببينم آنقدر نشستم نگاهم به دري افتاد آن لحظه بود كه تو مرا از ياد بردي مرا كنار ساحل تنها گذاشتي من به غروب زيبا نگاهي انداختم او هم رفت دو ستاره در شبش ديدم آن من بودمو تو بودي سوار كشتي شدم و به جزيره ي عشق رسيدم
پنج شنبه 10 فروردين 1391برچسب:, :: 12:17 :: نويسنده : نسیم _طهورا
خواهي كه جهان در كف اقبال تو باشد خواهان كسي باش كه خواهان تو باشد
دلبر جانان من بوده دل و جان من بوده دل و جان من دلبر جانان من
دل آدما مشابه يه جزيره دور افتاده مي مونه اين كه كي واسه اولين بار پا به جزيره ميذاره مهم نيست مهم اون كسيه كه هيچ وقت جزيره رو ترك نكنه
يوسف در چاه افتاد و تو در دل من او عزيز مصر شد و تو عزيز دل من
به يكي گفتم قلب شكسته ميخري؟ گفت اگه ارزش داشت كسي نمي شكستش
پنج شنبه 10 فروردين 1391برچسب:, :: 12:4 :: نويسنده : نسیم _طهورا
عشق يعني لحظه هاي التهاب عشق يعني لحظه هاي ناب ناب عشق يعني ديده بر در دوختن عشق يعني در فراقش سوختن عاشقانه كسي ميان آيينه تو را بهانه ميكند كسي كه سال هاي غروب تو را ترانه ميكند چكامه هاي ذهن تو پر از شعر هاي ناب كسي سلسله ي موي تو را شانه ميكند
پنج شنبه 10 فروردين 1391برچسب:, :: 11:41 :: نويسنده : نسیم _طهورا
(( يا علي گفتم و عشق آغاز شد)) گفتم:انسان هاي بيكار؟
گفت:قاتلان فرصت
گفتم:بزرگترين خسارت؟
گفت:عمر گران قيمت را رايگان از دست دادن
گفتم:زندگي بدون برنامه و تلاش؟
گفت:فيلم تكراري ملال اور
گفتم:بي برنامگي و غفلت؟
گفت:اسراف كردن فرصت
گفتم:از وقت درست استفاده نكردن؟
گفت:سرماي عمر را به ثمر بخشيدن
گفتم:پس ديروز؟
گفت:هرگز بر نمي گردد
گفتم:فردا؟
گفت:شايد هر گز نيايد
گفتم:حال؟
گفت:آن را در ياب و در صحنه ي هستي نقش خوشي از خويش به ياد گار بگذار
پنج شنبه 10 فروردين 1391برچسب:, :: 11:12 :: نويسنده : نسیم _طهورا
2-3=1يك قلبي كه برات مي تپه 1+1=2دو چشمي كه هميشه منتظرته 4+3=7هفت روز هفته دلم برات تنگ ميشه 12-24=دوازده ماه سال تورا از خدا ميخوام
((ديروزكه دلم را بهت دادم نگفته بودي كه به اين زودي پسش ميگيري مياري تا مشتري هاي ديگه رو رد كنم))
((مرگ از زندگي پرسيد چرا من تلخم و تو شيرين زندگي گفت : چون من دروغ هستم و تو حقيقت))
((ريل هاي راه آهن هيچ گاه به هم نميرسند ولي آدم ها را به هم مي رسانند))
پنج شنبه 10 فروردين 1391برچسب:, :: 1:43 :: نويسنده : نسیم _طهورا
زدم فرياد خدايا اين چه رسمي است رفيقان را جدا كردن هنر نيست رفيقان قلب انسانند خدايا بدون قلب چگونه مي توان زيست
مطالب كوتاه عاشقونه جاده ي عشق هم سفر ميخواست و من تو را بر گزيدم پاييز به قدري به بهار نزديك شد كه اشك در چشمان زمستان حلقه زد معرفي عاشقان نام:اشك شمع نام خانوادگي:سوختن شمع نام پدر:اندوه نام مادر:بي چاره نام خواهر:بي خيال نام برادر:غمگين نام زن داداش:گريه
تاريخ تولد:وقتي باهات دوست شدم ماه:تنهايي شهر:ناراحتي پلاك:آواره
پنج شنبه 10 فروردين 1398برچسب:, :: 1:37 :: نويسنده : نسیم _طهورا
سلام بچه ها من و خواهر گلم اين وب را براتون درست كرديم اين اولين وب ما ست اميد وارم خوشتون بياد راستي تو رو خدا نظر هم بديد ازتون خواهش ميكنيم راستي انتقاد هم بكنيد عزيزان ممنون ميشيم بووووووووس |